دیوار یادگاری

ساخت وبلاگ
..در سوگ سیاوشان ایران زمین.. ..از سراوان تا همه ملک این سرزمین.. ..به خونخواهی کودکان،پیر و جوان.. ..همه بیگناهان،کشته‌ بهر یک تکه نان.. ..این مردمان نشسته بر خاکی پر گهر.. ..ز جور زمان سوخت‌بر شدند یا کولبر.. ..بیا مشت‌ها گره کرده فریاد آوریم.. ..آن همه اشک و خونها یاد آوریم.. ..ای همه پیلان ایران،کرد و لر تا بلوچ.. ..بیا باهم دهیم،افسار دژخیمان به کوچ.. ........ تهمتن چو بشنید زو رفت هوش ز زابل به زاری برآمد خروش به چنگال رخساره بشخود زال همی ریخت خاک دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

یاد اون عیدهای پر از شادی بخیر قرارای یواشکی پشت دار قالی بخیر ماهی‌های قرمز توی تنگای بلور اون همه خنده و شادی و شور بازی‌ها و بالا رفتن از دیوار و درخت مشق عید و اون جدول ضربای سخت دنیا همه جوره بر وفق مرادمون بود یه پاکن جویده همیشه ته مدادمون بود یادش بخیر اون بازی‌های کودکی الک دولک،یه قل دوقل،فرارهای یواشکی صبح تا عصر با تلویزیونای سیاسفید و برفکی یه روز درمیون آژیر قرمز و حمله‌های موشکی لذت عیدی گرفتن از آقاجون و عزیز مزه آرد قوویت،اون آبنبات دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

برو ساقی که مستان هم عصا از کور میدزدند نمانده حرمت باده،شراب از حور میدزدند شرافت نزد این مردم شده بازیچه الفاظ خدا در چشم‌شان پنهان،کفن از گور میدزدند سلامت میکنند و جام بر جامت میزنند هیهات اگر فرصت کنند اینان،تن‌پوش از عور میدزدند سگان را دیده‌ام بسیار که دارند حرمت نانی ولی بعضی ز سگ کمتر،نان با تنور میدزدند به صحرا گر کنم منزل،وحوشم همنشین باشد بسا که نامردان،چراغ از خانه بی‌نور میدزدند نصیحت میکنم جانا که ترک دوستی باید وگرنه با کمی غفلت،غرورت بی دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

اینجا سرزمین واژه های وارونه است: جایی که "گنج" "جنگ" میشود، "درمان" "نامرد" "قهقهه" "هق هق"!! اما "دزد" همان "دزد"است، "درد" همان "درد" است، " گرگ" همان "گرگ" است!!!! آری سرزمین واژه های وارونه، سرزمینی که "من" "نم" زده است، "یار" "رای" عوض کرده است، "راه" گویی "هار" شده، "روز" به "زور" ميگذرد، "آشنا" را جز در "انشا" نمیبینی و چه "سرد" است این "درس" "زندگی"، اینجاست که "مرگ" "گرم" میشود.... چرا که "درد" همان "درد" است!!!!!!!! دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

باز شب و زاری خودنمایی می‌کند.. در فراق این عزیز،دل بینوایی می‌کند. رفتی و پشت پا زدی بر دل و دنیای ما.. اشک در چشمانم باز بیقراری می‌کند. گریه خلوتم را نمیبخشم به سال خنده‌ای.. خنده‌هایت پیش چشمم یکه سواری می‌کند. ای روزگار کج مدار،جفا بر ما چقدر؟.. سنگ هم بر ما،شرم به دلداری می‌کند. بس کن این سوز و ماتم را دگر ای روزگار... این شاه غم، تا کی بنده نوازی می‌کند؟. پور عالی تو بودی عمو،لعن بر این روزگار... دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

سرابی دور در چشم و احساسمان چو خون‌آبه خشکیده بر زخم بی‌پانسمان ناله‌های خلوت و شبهای شرمندگی طفلکانی معصوم، خسته از شر این زندگی همه سیر از اینهمه وعده‌های پوشالی کر شدیم ازین ضربه‌ها بر طبل‌های توخالی لعن بر آن تاج بی الماس و دُر شرم‌ بر آن عبای سیاه و چادر بد آفتی سرازیر شد به این آبادی قل و زنجیر شدیم، با دین به آزادی خنده‌های آن شیطان،در فصل سرد زمستان سیرآب از خونِ پیر و جوانِ این بوستان گورهای بی کفن ساختند در خاوران اشک و خون شد سوی چشم مادران آن دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

کوی من سوی تو، سوی من روی تو روی تو و چشم من، زخمی آن کمان ابروی تو زلف تو، نعم من، نعم من، موی تو موی تو و سهم من. در شعف از لرزش گیسوی تو یاد تو، فکر من، نام تو، ذکر من. غرق در یاد تو و نام تو نسیم شد مَرکبِ آن دَم خوشبوی تو. فصل من، عید تو، عید تو، عیش من، عیش من و جام من، تشنه به آن می ناب از سبوی تو پیری من، شباب تو سلام من، جواب تو جواب تو و سلام من منتظر کلامی از لعبت آن گلوی تو.... ....ساعدی مرغملکی.... دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

گوش به سوز آواز شهریار بستم از نغمه حافظ و سعدیا مستم با نظم حروف نو از نیما و سهراب تا قلم افکار پروین در دستم هم رقص و سماع با فردوسی با شعر تلخ هالو چشم شستم از دوبیتی‌های آن طاهر عریان گویی راه سلوک در بیابان جستم صد شعر و قافیه در ایام خواندم عاشق آن لفظ پنهان خیام هستم از نظامی و عطار تا سیمین و ثالث چون سوزنی در انبار کاه هستم در محضر هاتف و صاعب و فروغ و زاکانی مثل یک رعیت ساده در پیش شاه هستم خرده بر من مگیر ای صاحب شعور من به همین دو خط شکسته دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

گربه‌ای غمگین، نقشه ایران ناله و افغان،نغمه شیران مَرغهای خشکیده، در حسرت باران جوخه‌های اعدام مرگ ‌و حبس و زندان سهم ایرانیان سفره‌های بی‌نان به پشیزی شده، ارزش انسان خون آن شهیدان، شام این غریبان گورهای بی‌نام، اشکهای یتیمان شاهی و سلطان مفت چنگ گدایان اجانب و حاکمان، چپاولگران ثروت ایران یاد آن دوران، زمزمه این پیران سرزمینی سرسبز، کشوری آبادان حالا زمینی ترک خورده کویر و بیابان گربه‌ای غمگین خانه‌ای ویران...نقشه ایران... دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42

گیرم گلابنابشما اصلقمصر اسٺ اما چه‌ سود حاصل‌ گلهای پرپر اسٺ شـرم از نگاه بلبل‌ بی‌دل نمی‌ڪنید کز هجر گل‌ نوای‌ فغانش‌ به حنجر اسٺ از آن‌ زمان‌ که آینه‌گردان شب‌ شدید آیینه‌ٔ دل‌ از دم ‌دوران مُڪدر اسٺ فردایتان چکیده‌ٔ امروز زندگی‌سٺ امروزتان طلیعه‌ٔ فردای‌ محشر اسٺ وقتی‌‌ که تیغ‌ کینه سر عشق ‌را برید وقتی‌ حدیث‌ درد برایم مڪرر اسٺ وقتی‌ ز چنگ‌شوم‌‌ زمان مرگ‌ می‌چکد وقتی ‌دل‌ سیاه‌ زمین‌ جای‌گوهر اسٺ وقتی‌ بهار وصله‌ٔ ناجور فصل‌ها اسٺ وقتی تبر مدافع دیوار یادگاری...
ما را در سایت دیوار یادگاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saieban2ostan بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 11:42